مشروطه خواهان و جمهوری خواهان. عملکرد و اهداف.
جمعه گردی های*(1) آقای نوری علاء را مانند همیشه خواندم. در جمعه گردی پنجم خراد 91 اشاره داشتند به مطلبی نوشته آقای فرهنگ قاسمی و همینطور مطرح کردن نکات بسیار مهمی که کمتر بدانها توجه شده در حالی که بنظر بنده شاه کلید حل بسیاری از مشکلات امروز ماست.
با نکات زیادی از نوشته جناب نوری علاء موافقم اما با مواردی موافق نیستم و فکر میکنم نیاز به یاد آوری دارد.
منطقن همانطور که اشاره شد، فقط دو نوع حکومت احتمال برقراری در ایران آینده را دارد. یا جمهوری یا مشروطه پادشاهی.
مشروطه خواهوان بعنوان یک گروه سیاسی بر سر شاهزاده رضا پهلوی عمومن توافق دارند. حداقل من ندیدم و با نخواندم جایی فردی چنین جایگاه همانند و یا حتی مدعی آن باشد.
از طرف دیگر، ما جمهوری خواهان در طیفهای مختلف را داریم. از سکولار تا اسلامی، چپ و راست و ...
آنچه باعث سردر گمی نیروهای مخالف شده، شکاف عقیده ای بین جمهوری خواهان و مشروطه خواهان نیست! بلکه عدم تفاهم و توافق میان خوده جمهوریخواهان ماست که پیش از اینکه انتخابی صورت گرفته باشد مشغول مجادلات حزبی هستند.
این دو نوع شیوه حکومت با رعایت قواعد بازی میتوانند بال پرواز آزادی ایران باشند، اما با تاسف یک بال پرنده آزادی ما شدیدن دچار مشکلات بنیادیست.
از همه بدتر رفتار بعضی از جمهوریخواهان برای فرار از مسئولیت است که عواقب مخربی دارد.
گروهی سعی میکنن رسمیت مشروطه خواهان رو نادیده بگیرند یا گروهی تلاش میکنند تا مشروطه خواهان را نیز وارد گود مشکلات حزبی کنند به این تصور که حالا که من نمیتوانم پس هیچ فرد دیگری هم نباید بتواند.
یکی از این مغلطه ها انتخاب شاه آینده است!
جناب نوری علاء، اگر روزی با رهبری رضا پهلوی انتخابات بر پاشنه مشروطه پادشاهی بچرخد باید قبول کرد که این بمعنی حمایت مردم از ایشان نیز بوده است.
بعنوان سوال، برای رییس جمهور شدن در دمکرات ترین کشورها چه شرایطی باید داشت؟ آیا داشتن همه آن شرایط، شرط کافی برای رییس جمهور شدن است؟ آیا رای دهندگان فقط به شروط مدرج در قانون اکتفا میکنند یا به سابقه فعالیت سیاسی فرد مورد نظر هم دقت میکنند؟
بعنوان سوال، برای رییس جمهور شدن در دمکرات ترین کشورها چه شرایطی باید داشت؟ آیا داشتن همه آن شرایط، شرط کافی برای رییس جمهور شدن است؟ آیا رای دهندگان فقط به شروط مدرج در قانون اکتفا میکنند یا به سابقه فعالیت سیاسی فرد مورد نظر هم دقت میکنند؟
اگر کسی مدعی پادشاهیست این گوی و این میدان، باید از همین حالا فعالیت کند. مدعی شود، تلاش کند تا حداقل شرایط صلاحیت انتخاب شدن را پیدا کند. نمیتوان منتظر شد تا دگران بکارند و سپس ادعای سهم کرد. گذشته از هر قانون و سوگندی در حال حاضر کسی مدعی پادشاهی نیست. ضمن اینکه کسی هم مخالف برآمدن چنین ادعایی نیز نیست.
مهم نام و فرد نیست. شخصیت سیاسی، فعالیتها و دیدگاههای یک فرد زمینه را برای قضاوت جمعی ایجاد میکند. شاهزاده رضا پهلوی تاکنون (تاکید میکنم تاکنون) وظیفه سیاسی خود را نه به کمال اما مطلوبتر از هر چهره دیگر سیاسی ما به انجام رسانده.
مهم نام و فرد نیست. شخصیت سیاسی، فعالیتها و دیدگاههای یک فرد زمینه را برای قضاوت جمعی ایجاد میکند. شاهزاده رضا پهلوی تاکنون (تاکید میکنم تاکنون) وظیفه سیاسی خود را نه به کمال اما مطلوبتر از هر چهره دیگر سیاسی ما به انجام رسانده.
از نظر من تنها راه رسیدن به اتحاده لازمه برای بوجود آوردن زمینه روز انتخاب حل مشکلات میان جمهوریخواهان است.
مشروطه خواهان چون درگیر مسائل حزبی نیستند براحتی فارغ از هر نوع اندیشه سیاسی توانسته اند متحد شوند. این مجادلات حزبی و سیاسی هنگام نشکیل دولت میتواند به رشد و اصلاح امور کمک کند اما در حال حاضر همانطور که شاهدش هستیم در اردوی جمهوریخواهان فقط باعث تفرقه و شکاف شده است.
یکی از دلایل اقبال مشروطه خواهان در همین نکته نهفته اما با تاسف جمهوریخواهان ما بجای دید منطقی و رفع موانع درونی تلاش میکنند تا با تخریب مشروطه خواهان و اشکال تراشیهای واهی از مسئولیت عدم حصول اتحاد شانه خالی کنند.
سکولارها، اسلامیستها، اصلاح طلبها، مجاهدین، بنی صدریون و... طیفهای متفاوت جمهوریخواهان ما هستند! آیا تصور نشستن همه این گروهها پشت یک میز برای اینکه در مقابل مشروطه خواهان بعنوان بازوی دوم مطرح شوند قابل فرض است؟ چه اقدامی از سوی این جریانات صورت گرفته؟ آیا اصولن چنین اندیشه ای میان این گروه در میان است؟
اگر جمهوریخواهان ما بیشتر از آنکه در فکر اثبات کاستیهای سیستم مشروطه پارلمانی یا مشکلات و اشتباهات اجداد شاهزاده رضا پهلوی باشند در راستای توافق بر سر تعریف از جمهوری و ارائه تصویری شفاف از این سیستم میبودند و انرژی و زمان خود را صرف برطرف کردن کمبودها، معضلات و اختلافات خود میکردند اینک میتوانستیم شاهد دو گروه منسجم و تعریف شده برای فردای ایران باشیم.
مسابقه فوتبالی را تصور کنید که در یک طرف مشروطه خواهان با تعریف مشخص و کاپیتان معلوم و در طرف دیگر جمهوری خواهان هر بازیکن با یک پیراهن و هر یکی مدعی کاپیتانی ایستاده اند. جمهوری خواهان هم روی بازیکنان خودی خطا میکنند هم روی مشروطه خواهان و در این بینابین معترض هستند که چرا فلان بازیکن را کاپیتان انتخاب کرده اید یا چرا تاکتیک تیمی فلان را انتخاب کرده اید؟ *(2) چرا اسم تیم بهمان شده؟*(3)
امیدوارم هر چه زودتر جمهوریخواهان ما با کنار گذاشتن مشکلات حزبی و سیاسی خود در راستای تببین و تعریف راهکارهای منتطقی قدمی مثبت برداشته و وظیفه تاریخی خود را به انجام برسانند.
باور کنیم که وظیفه سیاسیون ما نه قیومیت ملت ایران برای انتخاب که فقط ارایه موارد مختلف و واجد شرایط برای انتخاب است. اگر هر گروه سیاسی به وظیفه خود بدرستی عمل کند نیازی نیست نگران انتخاب ملت ایران باشیم. مردم ایران مطمئنن توان انتخاب اصلح را دارند.
------
1* جمعه گردی های اسماعیل نورعلاء جمعه 5 خرداد 1391: لینک
2* اشاره به اقدام شاهزاده رضا پهلوی در زمینه طرح شکایت از ج.اسلامی و رهبری در مجامع بین المللی.
3* اشاره درست جناب نوری علاء به مغلطه بعضی افراد در خصوص بکار گیری سلطنت درمقابل پادشاهی مشروطه
نظرات
ارسال یک نظر
Thanks for your comments.