وبلاگها، واحد های تولید فکر و ابراز نظر. ابزاری که فراموش شده.

وقتی به هفت یا هشت سال پیش فکر میکنم احساس میکنم ضربآهنگ رشد فکری کاربرهای اینترنی قبلن ریتم بهتری داشت. مثل هر وسیله دیگه ای که به میون ما ایرانیها اومد و توسط ذهنهای خلاق ما کلن زیر رو شد و تغییر کاربری داد با اینترنت هم همین کار رو کردیم.
موقعی که سلمان (الان اسمش دقیقن یادم نیست) و یا حسین درخشانشروع کردن به وبلاگ نویسی فارسی اونهم در شرایطی که برای فارسی نوشتن باید جون میکندی کسی نمیدونست که دنیای مجازی ما خصوصن وبلاگ نویسی به کجا خواهد رفت.
بنظر من وبلاگها یکی از مهمترین دستاوردهای اینترنت در جهت اطلاع رسانی و تبادل نظره. جایی که با کمترین مزاحم میشه ابراز عقیده و نظر کرد. بنظر من تا حالا بشر وسیله ای به این اندازه مفید بوجود نیاورده که به آزادی بیان و ابراز نظر و عقیده کمک کرده باشه.
در وبلاگ خودت میتونی براحتی نظراتت رو بنویسی و از خود سانسوری یا سانسورچی خیالت راحت باشه. بخاطر همین هم بود که حکومت اسلامی بطور مشخص با این پدیده برخورد کرد و میکنه.
وبلاگها مثل کارگاههای کوچک تولیدی در جهان واقعی هستن. بودنش واجبه و مفید. تولید کننده و موثر هستن و باعث تربیت نیروی کار ماهر میشن.
در دنیای مجازی هم وبلاگها مانند واحدهای کوچک، تولید فکر و عقیده میکنند و هر کدوم به فراخور سطح تولیدی مشتری یا همون مخاطب پیدا میکنند.
این مقدمه برای این بود تا یکی از بزرگترین اشتباهات و نقاط ضعف تفکر و اندیشه ای که من باهاش همرای هستم رو از دیدگاه خودم بیان کنم.
کسانی که با فضای وبلاگ نویسی در همون ابتدای شروع این جریان آشنایی داشته باشن و همینطور افرادی که بعنوان پیشگامان این پدیده مجازی مطرح شدن رو بخاطر بیارن میدونن که قشر جوانی که متمایل به این پدیده شد و ازش استفاده کرد و در سطح عمومی مورد استقبال قرار گرفتن یا از بچه های خبرنگار تو روزنامه های دوم خردادی بودند یا بعد از مطرح شدن در دنیای مجازی تو این روزنامه ها جایی برای خودشون پیدا میکردند. افراد مستقلی هم بودن که بعلت ناشناس بودن و عدم امکانات تبلیغی مخاطب کمتری داشتن اما اونها هم سهم خودشون رو تو دنیای مجازی داشتن.
حسین درخشان نمونه مشخصیه. همونی که باعث شد امثال ابراهیم نبوی هم پاش بدنیای مجازی کشیده بشه. سینا مطلبی و همسرش و خیلیهای دیگه، خورشید خانم و...
این که چرا روزنامه نگاران اون دوره همچنان سنجاق اصلاح طلبی شدن بحث مفصلیه که میشه در یک مطلب جداگانه بهش پرداخت اما چیزی که من میخوام بهش اشاره کنم اینه که بخش عمده افرادی که بطور فعال و مستمر وبلاگ و وب سایت دارن و از این کارگاههای تولید محتوا دارن بخوبی استفاده میکنن افراد وابسته به جریان اصلاح طلبهای حکومتی هستن.
همیشه گفتم و باز تکرار میکنم بلندتر بودن صدای اصلاح طلبان نه بخاطر اکثریت و یا تعداد زیاد هوادارانشونه که بعلت استفاده بهتر و سازماندهی شده از همه تریبونهای ممکن در دنیای حقیقی و مجازیه. این گروه با برخورداری از رانتهای مختلف حکومتی چه در موقعی که در قدرت بودن و چه موقعی که از کانون قدرت طرد شدن تونسته از این امکانات استفاده کنه.
در مقابل کلیه گروههای مخالف نظام در یک جنگ نا برابر تبلیغاتی نتونستن صداشون رو به مخاطبشون برسونن.
اما بطور مشخص من برای طیف فکری که بهش تعلق خاطر دارم، میبینم که حتی از همون امکانات محدودی هم که داریم بخوبی استفاده نمیکنیم.
در حال حاضر تعداد سایتها و وبلاگهایی که بیانگر نوع نگرش سیستم حکومتی پادشاهی مشروطه یا پارلمانی باشه قابل مقایسه با تعداد وب سایتهای بطور مثال مراجع تقلید هم نیست. 
ما مهمترین عرصه تولید محتوا رو براحتی واگذار کردیم. تریبونی که میشه براحتی ابراز نظر کرد بدون اینکه کسی جلودارش باشه.
اگرما بجای اینکه غرق در بحثهای بی انتها و بی نتیجه با مخالفانی که بعضن فقط برای اتلاف انرژی مخالفان نظام اسلامی اجیر شدن، در کارگاههای کوچک خودمون تولید محتوا و اندیشه کنیم بزودی میتونیم یکی از موثرترین تریبونهای دنیای امروزی رو بدست بیاریم.
بجای یک سایت حتی مثل خودنویس که اونهم سانسورچی داره، تعداد زیاد وبلاگهای مرتبط با هم واقعن میتونن روی افکار عمومی تاثیر گذار باشن.
خلق و خوی ایرانی ما در زمینه استفاده از ابزار آلات باعث شد تا سایتهایی مثل بالاترین و یا دنباله که ذاتن محلی برای به اشتراک گذاشتن تولدات فکری همون کارگاههای کوچک و بزرگ باید باشن خودشون تبدیل به محلی برای تولید شدن! این امر تا جایی پیش رفته که خیلی از افرادی که خودشون روزی وبلاگی داشتن و مینوشتن در وبلاگ و وب سایتشون رو تخته کردن و همه وقتشون رو در این سایتها صرف میکنن. نتیجه این شده که از یک طرف با کم شدن تولید محتوا و مطلب، کاربران این سایتها برای ارسال لینک محدود بشن و از طرفی خوده این سایتها از ماهیت اصلیشون فاصله بگیرن.
گاهی در بخش نظرات به مطالبی برخورد میکنم و افسوس میخورم که چرا نویسنده اش این متن خوب رو محدود به نظر زیر یک لینک  و گاهن نا مربوط کرده! چرا بطور مستقل منتشرش نکرده؟؟؟
بنظر من، ما، یعنی طرفدارن نظام پادشاهی پارلمانی، اگر هر کدوم بجای اتلاف وقت همه مطالبی که بعنوان نظر و کامنت در جاهای مختلف مینویسیم رو بطور منسجم و متمرکز در وبلاگهای خودمون منتشر و با ارتباط مستمر با هم سعی در ابراز نظر و معرفی خودمون کنیم مخاطب بسیاربیشتری پیدا خواهیم کرد بطوری که در یک بازه زمانی مناسب برآیند و نتیجه بسیار بسیار بالاتری از مجادله و بجثهای تکراری با افراد تکراری بدست خواهیم آورد.
من هر جایی میرم میبینم عده ای معلوم الحال در حال ایجاد بحثهای تکراری هستن و ما همیشه در کند کاو تاریخ برای اثبات خودمون.
این همون چاهیه که برامون کندن و ما مستمرن میافتیم توش و بازهم میافتیم توش و...
چقدر وقت صرف کردیم، وقتی که بجای آباد کردن دنباله و بالاترین میتونستیم خونه ها و واحدهای تولیدی خودمون رو رونق بدیم. هم خودمون منتفع میشدیم هم بالاترین و دنیاله به این روز نمیافتادن.
و ما همچنان توی چاهی که برامون کندن میافتیم و بدون که ازش بیرون بیایم توی یکی دیگه میافتیم....

نظرات

  1. باهات موافقم..به جای تولید بیخودی وقتمون را با دهن بدهن شدن با مزدورها کامنتی به مزد اینترنتی تلف می کنیم..کسانی که بخث کردن باهشون به دربسته کوبیدنه..
    سپاس از مطلب خوب.

    پاسخحذف

ارسال یک نظر

Thanks for your comments.

پست‌های پرطرفدار