آیا انتقاد باعث تضیف و تفرقه است؟

فقط چند نقطه در این کره خاکی میتونید پیدا کنید که اونجا انتقاد کردن برابر با تضعیف کردنه!
مثلاً همین ایرانه خودمون، ازهر گروهی و هر فرقه ای که باشی و بخوای از کسی یا امری انتقاد کنی در ثانیه ای به تضعیف بنیاد اتحاد محکوم میشی.
مثلاً اگه صراحتاً اعلام کنی طرفدار جنبش سبزی و بخوای در عین حال از بیانیه شماره فلان آقای موسوی هم انتقاد کنی، داری باعث تفرقه میشی! وقت نشناسی! در بعضی موارد حتی گزینه نفوذی بودنت هم روی میز آماده است.
طرفداری و یا هواداری از کسی یا چیزی در همین نقاط مذکور به حد افراطی پیش میره. حال چطوری دمکراسی میتونه اینجاها ریشه کنه اونم از عجایبه.
ما هممون دلمون میخواد کشوری دمکرات داشته باشیم، ولی خوب آیا ما خودمون معنای دقیق دمکراسی رو درک کردیم؟
بنظر من اولین دشمن آزادی، تقدس مآبی و تابو سازیه. وقتی چیزی یا امری بقدری قدسی بشه که نتونی ازش انتقاد کنی، اونوقت یک عده ای هم باید مواجب بگیرن و مواظب باشند که کسی به این مقدسات چپ نگاه نکنه. همینجاست که مشکلات شروع میشه چون اون عده دیگه ول کن اون مواجب نیستند.
چند روز پیش نیک آهنگ کاریکاتوری کشیده بود (میتونید تو سایت خودنویس ببینید) و نگاه انتقادی تندی داشت نسبت به آقایان موسوی، خاتمی و کروبی. به کامنتهایی که از طرف بعضی طرفداران جنبش سبز و بتریتب اولاتر دمکراتهای سبز ارسال شده دقت کنید.
من از نیک آهنگ حمایت نمیکنم ولی کاملن موافق با آزادی بیان و آزادی انتقاد هستم بدون هیچ مرزی. چرا فکر میکنیم انتقاد باعث تفرقه و یا تضعیف میشه؟ هر کسی آزاده نظرش رو اعلام کنه و بنویسه و همه هم آزادند که گوش بدهند و یا نخونند ولی کسی حق نداره به هر دلیلی صدای کسی رو خفه کنه.
تک صدایی کردن جامعه و بت سازی از افراد میشه آخرش همین که داریم. فقط جای آدمها و عنوانها عوض میشه، شاه میره ولایت فقیه میاد، ولایت فقیه میره کسه دیگه ای میاد که خودمون بتش کردیم و دیگه نمیتونیم ازش انتقاد کنیم.
اجازه بدیم همه حرفشون رو بزنند و نظر بدهند. مطمئن باشید که لابه لای همین نظرات شاید نا موافق حرفه حسابی هم وجود داره.

نظرات

پست‌های پرطرفدار