توبه گرگ
چرا و به چه مصلحتی باید ساکت بمانیم؟
چرا باید از ترس عقیده و مرام عده ای خود سانسوری کنیم که مبادا دلرنجه کنند و از بدنه جنبش ریزش کنند!؟
اگر قرار است که برای دل نازکی عده ای که فرق اعتقاد شخصی، قوانین و روابط اجتماعی رو نمیدونند خفه بشم که ناگه نکنه بزنگاه تنهام بزارند، ترجیح میدم تنها بمونم. یا حداقل توی همین گند دست و پا بزنم.
اگه قراره نجات من در گروه چنگ زدن به طناب پوسیده جماعتی مثل مهاجرانی و غیره و ذالک باشه ترجیح میدم روی این کثافت غوطه ور باشم تا اینکه سقوط کنم و تا خرتنه غرق شم.
مشکل اینجاست که دوران طلایی که این جماعت سنگش رو به سینه میزنند و درصدد احیای اون هستند برای من، امثال من و هم نسلهای من حکم دیگه ای داره. من دلم نمیخواد تکرار بشن اون روزها. متنفرم از تاریخ سی ساله ای که بهترین دوره و سالهای زندگی من رو سوزوند.
میفهمی آقای سخنگو؟ درک میکنی جناب آقای بیانیه نویس؟
به احترام همه مسلمونهای ایران اسلام برام محترم، امام حسین هم محترم، ولی من حکومت اسلامی نمیخوام. من برای حکومت اسلامی احترام قائل نیستم. من از این اسلام متنفرم از حکومتش حالم بهم میخوره.
سی سال ولایت فقیه و شرع و عرف داریم قی میکنیم. خسته ام از این زندگی کثافت.
آهای جناب آقایی که نامه به یزید زمان مینویسی!!! حالم از نامه ات بهم میخوره وقتی میبینم بعد از این همه سال فکر میکنی میتونی که با حسین و یزید کردن و اصرار، عکس رهبر دیگه ای رو توی ماه نشونم بدی.
اگر فکر میکنی اینبار هم در زمان ناتوانی به اسم همستگی میتونی از توان همه برای رسیدن به هدفت استفاده کنی اشتباه میکنی. هر روشنفکر و انسان عاقلی که از این سوراخ گزیده بشه مسئول و پاسخگوست به مردم ایران.
یادتون میاد که چطور سوار موج مردمی شدند و در سایه وحدت کلمه بجای پادشاهی ولایت مطلقه رو به پاچه گشاد مردم فرو کردند؟ همه انقلابیون و معترضان نسل قبل از نظر من مسئول هستند برای اشتباهی که کردند.
خواهش میکنم این اشتباه رو دوباره مرتکب نشین. یاد بگیریم که آرا مختلف وجود داره. برای رسیدن به هدف چاره در سکوت نیست که سکوت و چشم پوشی فقط باعث اسارت و بردگی بیشتره.
حرف راست و حقیقت باید گفته بشه. تاریخ واقعی و حقیقی باید برای قضاوت عموم بصورت آزاد بیان بشه. بگذارید تا کسانی که هنوز چشم بر حقیقت میبندند ریزش کنند. این جنبش باید وزن حقیقی اش رو بفهمه، اگر قراره به هدفی برسیم باید چشم باز کنیم و صادق باشیم، اگر میخواهیم به هدف برسیم باید با همراهانی آگاه و چشم باز حرکت کنیم.
اگر قراره که فعلن چیزی نگیم تا بعداً بموقع عقایدمون رو مطرح کنیم خیانت کردیم. به خودمون و به همه کسانی که با ما میان.
بنظر من آزادی یعنی همین. آگاهانه انتخاب و حرکت کردند برای هدفی که صادقانه تعریف شده. باید بدونیم به کجا میخواهیم برویم تا میانه راه کسی بیراهمان نبرد.
نظرات
ارسال یک نظر
Thanks for your comments.